فرستنده : حمید
قانون مورفی یک اصطلاح رایج در فرهنگ غربی است که میگوید «اگر قرار باشد چیزی خراب شود، میشود». این جمله از «ادوارد مورفی»، مهندس نیروی هوایی و محقق «تئوری هرج و مرج» آمریکایی است. از او کلمات قصار فراوانی به جا مانده از جمله «همه چیز ذاتاً دچار خطا و دردسر میشد مگر اینکه برای درستی آن تلاشی شده باشد»
طبق این زبانزد همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسبترین زمان به خطا میروند و کارها را لنگ میگذارند. معمولاً هنگامی که شخصی همواره بدشانسی میآورد او را شامل قانون مورفی مینامند.«دانشنامه ی آزاد ویکی پدیا»
حالا با تعدادی از قوانین جدید آشنا می شویم:
*تنها کسی که آهنگ پیشواز ایرانسل رو دوست داره خود صاحب خطه!
*بدجاترین لامپ خونه زودتر از همه می سوزه!
فرستنده : علیرضا
به سلامتی کزت که با این همه سختی و مشکلات حاضر به تن فروشی نشد!!!؛
به سلامتی دریا
که ماهی گندیده هاشو دور نمی ریزه...
به سلامتی پوشک، که هیچوقت تو بچگی پشتمونو خالی نکرد...!
به سلامتی بیل
که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاق تر می شه.....
به سلامتی عقرب
که به خواری تن نمی ده...
عرض شود که عقرب وقتی تو آتیش می ره و دورش همش آتیشه با
نیشش خودش می کُشه که کسی ناله هاشو نشنوه!!!
به سلامتی سیم خاردار
که پشت و رو نداره...
به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست!!!؛
به
سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه!
وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم....
دو تا رفیق بودن،همیشه باهم می رفتن میخونه شراب میخوردن، یکیشون میمیره. اون یکی میره میخونه،میگه 2تاپیک بریز. یکی واسه خودم یکی به یادرفیقم،1سال بعددوباره میره میخونه میگه:1پیک بریز.ساقی میگه رفیقتوفراموش کردی؟! میگه نه خودم توبه کردم...
فرستنده : حسن
در
کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده ، دو کاج ، روییدند
سالیان دراز ، رهگذران
آن دو را چون دو دوست ، می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانه ی باد
یکی از کاج ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
خیابان شد قرق با ادعای حل مشکل ها
ومشکل شدعبور از شهر بر ول ها و نا ول ها
من آنجا بودم اما اشتباهی هم نمی کردم
گرفتند اشتباهاً بنده را هم با اراذل ها!
مرا بردند آنجایی که نامش رفته از یادم
گروهی را هم آوردند آنجا از منازل ها!
نه قتلی کرده بودم نه به سرقت متهم بودم
شبی را صبح کردم پیش سارق ها و قاتل ها
به آنها گفتم:آخر!جرم من؟ گفتند:می فهمی!
که جرمت بستگی دارد به خیلی از مسائل ها!
اگرتنهانشستی روی جدول،اینکه جرمی نیست
ولی گویا نشستی با کسی روی جداول ها!
تو را از دلبران و گلرخان شهر سهمی نیست
که مال دیگرانند این پری روها و خوشگل ها
تو استادی مگر هنگام تعطیل مدارسها!
مرتب می روی چون سایه دنبال محصل ها!؟
نمی دانم کجا!در محفلی دیدم ؟! شنیدم؟!نه!
خجالت می کشم ازشرح آن شکل و شمایل ها!
نمیدانم چه معنی داشت آن اوضاع نا مطلوب
نمیدانم چه رنگی داشت آن رژها و ریمل ها!
گرفتم جلب کردیم آنچه مجنون بود با لیلی
کجا باید نگهداریم از این عشاق محمل ها!؟
شاعر : ناصر فیض
فرستنده : سعیده زائری
فرستنده : علیرضا
تو این تبلیغه میگه، فلان صابون %۹۹ باکتریها رو میکشه.
من از همینجا به اون %۱ باکتری،
به خاطر این ایستادگیِ پر غرور و پر افتخارشون تبریک میگم..!
ﺍﺯﺷﻨﯿﺪﻥ"ﻋﺰﯾﺰﻡ"!
ﺩﺭﺻﺤﺒﺘﻬﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺫﻭﻕ ﻧﮑﻨﯿﻦ
ﺑﻪ ﻋﻄﺴﻪﯼ ﮔﺮﺑﻪﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺭﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻥ!!
تو دوران مدرسه هفته آخر عید که میشد همه قول وقسم می خوردیم جمعا نیایم مدرسه!
فردا که میشد همه اومده بودن ببینن کی نیومده.
یعنی عاشق اون اتحادمون بودم !!!
☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻
دوستان برای ارسال مطالب می توانند از ایمیل zaeriweblog@gmail.com نیز استفاده نمایند.
همچنین در نظرات رعایت حال هم را داشته باشید تا وبلاگ جایی بماند برای اشتراک خاطره هامان.
صحبت های کنایه دار را در جمع های خانوادگی و در حضور متهمین مطرح نمایید.
با تشکر
فرستنده : علیرضا
والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه
بودا، خانوم رضایی!، می گفت: شما… ما هم میگفتیم: ما؟ می گفت: بعله شما که نزدیک
تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین! ما هم میرفتیم عقب! بعد می گفت: یکم عقبتر!
آقا، ما هم تا نزدیکی های در ورودی می رفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون
نده..! یعنی یه همچین اسکولای دوست داشتنی ای بودیم ما ها..!
دوست عزیز، در هنگام دروغ گفتن حداقلِ شعور را برای مخاطب خود متصور شوید!
متچکرم …!
بعضی وقتا شنیدن یه ” بگو ببینم چه مرگته ” از یه رفیق، خیلی بیشتر از
حرفای کلیشه ای “عزیزم چی شده” بیشتر میچسبه….!