عرض ارادت‎

فرستنده : سعیده
آقا ما مگس کش شما حشره کش تارو مار
آقا ما پنجردن داش گلی شما اِوری نایت این مای دیریمز!
آقا ما سانسور شما تفسیر بعد از خبر
آقا ما مولودی شما پارتی با پارتنر
آقا ما ممد شما مایکل
آقا ما لیز بازی توی حموم شما اسکی توی دیزین
آقا ما روز دانش آموز شما ولن تاین
آقا ما تق تق در شما آیفون تصویری
آقا ما پیکان جوانان، شما بوگاتی ویرون
آقا ما گزینه الف شما تمامی موارد
آقا ما تره بار ، شما هایپر استار
آقا ما سوسک، شما دمپایی
آقا ما تف، شما آبشار نیاگارا
آقا ما سیب زمینی شما توت فرنگی
آقا ما جواد یساری شما جاستین بیبر
آقا ما ایوالله شما براوو
آقا ما جوک بی تربیتی شما نوشته های دلنشین
آقا ما غلط املایی شما دیکشنری 2 زبانه
آقا ما لباس ورزشی ، شما کت شلوار ورساچی
آقا ما دستمال دم کنى، شما پرچم آمریکا
آقا ما آواز حموم ، شما آکادمی موسیقی گوگوش
آقا ما شربت صلواتی ، شما هایپ صورتی
آقا ما رمانهای فهیمه رحیمی شما صدسال تنهایی مارکز
آقا شما همسر مرحوم......ما سایر وابستگان
آقا ما عمر گل شما عمر جنتی
آقا ما کریم و حلیمه شما خسرو و شیرین
آقا ما زلال احکام شما فارسی 1
آقا ما بلال سوخته , شما ذرت مکزیکی
آقا ما واشر شما ارباب حلقه ها
آقا ما قیژقیژ دیال آپ شما امواج وایرلس
آقا ما مداح.....شما دی جی
آقا ما سمندون شما حنا دختری در مزرعه
آقا ما دروازه دولاب شما خیابون فرشته
آقا ما زیرانداز شما قالی کرمون
آقا ما گردو غباره محله، شما طوفان کاترینا
      آقا ما خانواده محترم رجبی، شما کارگردان

عجیب ترین جمله انگلیسی :

فرستنده : حسن

این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود، کلمه دوم دو حرفیست، چهارم چهار حرفی... 

تا بیستمین کلمه بیست حرفی 

نویسنده این جمله یا مغز دستور زبان بوده یا بی کار


I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting 
nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing 
indecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness 
  
ترجمه جمله 

نمی دانم این دکترهای خانواده گی این دست خطهای گیج کننده را از کجا کسب می کنند. با 
این حال سواد پزشکی انها غیر قابل کشف بودن این دست خط ها را جبران کرده و بر غیر 
قابل کشف بودن انها ( دست خط ) برتری می
جوید

اگه یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟


1- حالا همه عکاس و طراح و گرافیست هم نشدین نشدینا، مملکت به نجار، بقال و میوه فروش هم نیاز داره. از ما گفتن بود!

2- آرزو دارم یک بار... فقط یک بار دیگه برگردم به دوران مدرسه ساعت انشاء، بهم بگن موضوع انشاء: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...! یا مثلا موضوع آزاد.

اونوخ بجای نوشتن از فواید درخت و درختکاری خیلی حرفا واسه نوشتن داشتم.

3- این آقایون محترم همچین می گن دخترای امروزی آشپزی بلد نیستن، خونه داری بلد نیستن، یکی ندونه انگار خودشون مثل مردای قدیم میرن از صبح کار می کنن تا بوق سگ! بابا شماهارو که باید با بیل ساعت 12 از زیر پتو بیرون آورد.

4- هنوز دروغهایت را در گنجه دارم. گاهی باورشان می کنم و باز عاشقت می شوم!

ادامه مطلب ...

داستانک‎

فرستنده : سعیده

شن
مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد.
او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.
مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شن»
مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد.
بنابراین به او اجازه عبور میدهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.
یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او میگوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟
قاچاقچی میگوید : دوچرخه!
بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل میکند
 
 
 
جک از یک مزرعه‌دار در تکزاس یک الاغ خرید به قیمت ۱۰۰ دلار. قرار شد که مزرعه‌دار الاغ را روز بعد تحویل
بدهد. اما روز بعد مزرعه‌دار سراغ جک
آمد و گفت: «متأسفم جوون. خبر بدی برات دارم. الاغه مرد».جک جواب داد: «ایرادی نداره. همون پولم رو پس بده».
مزرعه‌دار گفت: «نمی‌شه. آخه همه پول رو خرج کردم». جک گفت: «باشه. پس همون الاغ مرده رو بهم بده». مزرعه‌دار گفت: «می‌خوای باهاش چی کار کنی؟» جک گفت: «می‌خوام باهاش قرعه‌کشی برگزار کنم »
مزرعه‌دار گفت: «نمی‌شه که یه الاغ مرده رو به قرعه‌کشی گذاشت »!
جک گفت: «معلومه که می‌تونم. حالا ببین. فقط به کسی نمی‌گم که الاغ مرده است ».
یک ماه بعد مزرعه‌دار جک رو دید و پرسید: «از اون الاغ مرده چه خبر؟»
جک گفت: «به قرعه‌کشی گذاشتمش. ۵۰۰ تا بلیت ۲ دلاری فروختم و 998 دلار سود کردم».
مزرعه‌دار پرسید: «هیچ کس هم شکایتی نکرد؟»
جک گفت: «فقط همونی که الاغ رو برده بود. من هم ۲ دلارش رو پس دادم ».
همیشه در هر شکستی یک فرصت جهت بهره‌برداری هست

ای تبر به دست ، تبر نزن! زخمی می شود...؛‎

فرستنده : علیرضا

سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند !
من را انتخاب کرد ...
دستی به تنه ام کشید تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ...
به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود !
سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر بود ...
... مرا رها کرد با زخم هایم ، او را برد ... و من که نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه ای ، نه عصای پیر مردی ...
خشک شدم ..
---
بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می مونه ..
ای تبر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نزن !
ای انسان ، تا مطمئن نشدی ، احساس نریز .. زخمی می شود ... در آرزوی تخته سیاه شدن ، خشک می شود !!!

اینجا کجاست؟

فرستنده : علیرضا

فقط 1% جمعیت دنیا رو داریم، اون‌وقت 30% کشته‌های سوانح هوایی دنیا ایرانی‌اند.

سوار هواپیما بشی انگار سوار عزرائیل شدی؛ اصفانیا راس میگن که دیگه بلیط دوطرفه رفت و برگشت بخری ریسک داره، باید فقط یه‌طرفه خرید که ضرر توش نباشه
ساعت دوازده شب چنان برفی اومد که نگو، بعد یهو ابرا رفتن برفا آب شد کم مونده بود خورشیدم نصفه شبی طلوع کنه...
بچه‌ها دور هم جمع شدن مثلا دارن می‌جنگن، بهشون می‌گم اسم چند تا پهلوان ایرانی رو بگین، می‌گن: اسپایدرمن، جومونگ، مختار
پول شارژ باطری موبایلمون از پول کارت شارژش بیشتر میشه.
پلوپز خریدم، ساخت ایران (نمی‌گم کدوم شهر تا توهین حساب نشه!) روش نوشته «اتوماتیک» ولی توی دفترچه‌اش نوشته: اگه ته‌دیگ قهوه‌ای کمرنگ دوست دارین نیم ساعت، قهوه‌ای پررنگ 45 دقیقه و قهوه‌ای تیره یک ساعت صبر کنین و بعد پلوپز رو خاموش کنین
می‌ریم تو مغازه می‌پرسیم آقا شارژ دوتومنی ایرانسل چند؟ 
صندوق پیشنهادات و انتقادات گذاشتن تو بیمارستان، پره پوله
مدیر باغ وحش پارک ارم تهران گفته مرگ ببر سیبری ممکن است ناشی از مصرف «گوشت خر» باشد. یعنی ما از ببر هم پوست کلفت‌تریم؟

زنگ زدم ۱۳۴ (سامانه ی هواگو) برای هواشناسی، میگه هوا هم اکنون صاف تا قسمتی ابری همراه با افزایش ابر، وزش باد و گردوغبار، با بارش پراکنده ی برف و باران و مه صبحگاهی

ماشین صفر رو از کمپانی تحویل گرفتیم، تا برسیم پمپ بنزین، بنزینش تموم شد.

رفتم کلانتری میگم گوشیم رو گم کردم. میگه کجا گم گردی؟ میگم پارک. میگه چرا رفتی پارک؟
دختر 11 ساله به مامانش میگه: "آخه تو از عشق چی می‌دونی؟"
ساعت ۶ صبح از ایرانسل اس‌ام‌اس اومده: با شارژ ۹۰۰۰ تومان دیگر، برنده‌ی ۲۱۰ تومان شارژ هدیه خواهید شد
دانشگاه می‌زنن شروع سال تحصیلی یک مهر، استاداش بیست مهر می آن، دانشجوهاش یه ماه بعدش
آمار جراحی بینی انجام شده در تهران 23 برابر کل قاره ی آسیاست.
با هرکی دوست می‌شیم، همون هفته تولدشه
پوشک‌ِ بچه از غذایِ بچه گرون‌تره
یه میلیون وام می خوایم بگیریم، میگن ده میلیون پول باید تو حسابت باشه
مسئول خوابگاه میگه چرا دیر اومدی؟ میگم کلاس زبان بودم مامانم در جریان هست. میتونین زنگ بزنین بپرسین.. میگه از کجا معلوم؟ شاید خودت و مامانت از قبل با هم هماهنگ کرده باشین!!! 
اس‌ام‌اس خالی ارسال می‌کنی انگلیسی حساب می‌کنن.
همین روزهاست که گداها با یه دستگاه کارت‌خوان بیفتن دنبالمون

دزدگیر ماشینمو دزدیدن
طرف سر هیچ‌کدوم از کلاس‌های دانشگاه نمیره اما هر ترم سر کلاس تنظیم خانواده بدون غیبت حاضر می‌شه
یارو دیگه تو خیابون نون جلو پاش می بینه بوس نمی کنه بذاره کنار، برمی داره می خوره!

 

 

اینجا که من هستم کجاست ؟!؟!؟!؟