10 پرنده روی سیم برق از دید ملل مختلف

فرستنده : محمد صادق


سوال :

ده تا پرنده نشسته بودند روی سیم برق . یه شکارچی میاد یه

تیر میزنه به یکیشون. چند تا پرنده روی سیم باقی میمونند ؟

جواب :

بستگی به ملیت پرنده ها داره :
آمریکایی : پرنده دومی شیش لولش درمیاره یه فحش ناموسی میده و شکارچی رو میکشه و باقی پرنده ها لیوان مشروبشون رو میخورند و سری تکون میدند

چینی : سه تا از پرنده ها فرار میکنن و در یک گوشه خودشون تولید انبوه پرنده راه میندازن و شیش تای باقیمانده در یک چشم بهم زدن توسط هنرهای رزمی شکارچی رو به شیش قسمت مساوی تقسیم میکنند.

انگلیسی : یکی از پرنده ها خودشو میزنه به زخمی بودن و میندازه رو زمین و خودشو خیلی مظلوم نشون میده و بعد بقیه پرنده ها از فرصت استفاده میکنن میرن به زن شکارچی میگن که شکارچی مذبور دارای سه همسر و تعداد نامتنابهی بچه است، در نهایت پس از چند روز شکارچی توسط زنش و در خواب به قتل میرسه
عرب : پرنده دوم تا هفتم از ترس شلوارشون زرد میشه و پس از چند لحظه سکته میکنن میمیرن، دو تای باقیمونده سریع میرن پولاشونو ورمیدارن میرن خودشون یه تیر برق میخرن و تا آخر عمر بدون ترس بالاش زندگی میکنن

اسپانیایی : پرنده دوم گیتار دستش میگیره و حواس شکارچی رو پرت میکنه ، سومی و چارمی میرن گاو همسایه رو صدا میکنن و پنجمی یه پارچه قرمز آویزوون میکنه روی شلوار شکارچی و گاو میزنه یارو رو لت وپار میکنه و در نهایت پنج تای باقیمانده کلاهاشونو میندازن هوا و میگن : اولیییی

ایرانی : ابتدا نیم ساعت میگذره و هیچکس نه متوجه افتادن رفیقشون میشه و نه اصلاً صدای گلوله رو میشنوه چون همشون داشتن راجع به قسمت اخر نرگس بحث میکردند.... بعد دو تاشون میرن زیر جسد پرنده رو میگیرن سریعاً مراسم سوم و هفتم باشکوهی براش میگیرن و براش مقبره بزرگی میسازن و بعد از یکی دو ماه میگن که بیایید فکری کنیم که دیگه شکارچی ما رو نزنه و بعد از دو سال جلسات پیاپی به این نتیجه میرسن که اصلاً شکارچی مقصر نبوده و تقصیر انگلیسیها بوده که دوستشون تیر خورده چون در همون لحظه در یکصد کیلومتری اونجا یک انگلیسی داشته دماغشو پاک میکرده... بنابراین یک شب شکارچی رو دعوت میکنن خونشون و براش سوپ پرنده درست میکنن و از اینکه دوستشون در مسیر گلوله او بوده ازش معذرت میخوان و قول میدن هر هفته یکی از خودشون رو برای شکار شخصاً خدمت شکارچی برسه... حتماً میپرسید که شکارچی تو اون نیم ساعت اولیه داشته چیکار میکرده... حدستون کاملاً درسته ... چون حادثه مذکور در ایران رخ میداد تفنگ بعد از اولین شلیک منفجر میشه و طرف در این مدت داشته تلاش میکرده با موبایلش که آنتن نمیداد با اورژانس تماس بگیره بیان سراغش که بعد از نیم ساعت موفق میشه تماس بگیره ولی آمبولانس دیر میاد و شکارچی ما **** هاشو از دست میده!!!!!!

 

چگونه زن خود راروانی کنیم؟!! فقط آقایون بخونند

فرستنده : محمد صادق

 

1-       وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ...

2-       وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.

3-       از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.

4-       به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..

5-       وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.

6-       همیشه آب را با بطری سر بکشید.

7-       وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.

8-       وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..

9-       همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..

10-    خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..

11-    وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..

12-    او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا... صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست ..

13-    سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید..




 

جملاتی که در اتاق عمل به ما انرژی میدهند!!!

فرستنده : محمد صادق


- می دونستی این مریض خودشو یک میلیون دلار بیمه عمر کرده؟ الان زنش تلفن زد و گفت.
-
چی ؟ منظورت چیه که اینو واسه عمل نیاورده بودن؟!

- کاش عینکم رو توی خونه جا نذاشته بودم.
-
این مریض بیچاره اگه اشتباه نکنم زن و بچه داره! نه؟
-
پرستار! نگاه کن ببین این آقا برای اهدای عضو ثبت نام کرده بود یا نه؟
-
خدای من! منظورت چیه که ازش برای قبول مسئولیت مرگ امضا نگرفتین!
-
نگران نباشین ، فکر میکنم این تیغ به اندازه کافی تیز باشه!
-
چیه؟ چرا اینجوری نگاه میکنین؟! تاحالا ندیدین یه دانشجو اینجا جراحی کنه؟
-
الو! سلام عزیزم! چی؟ منظورت چیه که طلاق میخوای؟
-
من که نمیدونم این چه عضویه! ولی به هر حال زود بذارش وسط بسته یخ!
-
عجله کنین من نمیخوام این قسمت سریال رو از دست بدم.
-
پس بچه کو؟! مگه مریض رو برای سزارین نیاورده بودن؟! اینجا اتاق شماره چنده؟
-
هی پرستار! یه ست جراحی دیگه روی اون یکی میز بازکن. اون مریض هنوز داره تکون میخوره.

 

یک راه حل ساده

فرستنده : حمید


در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت، یک مورد تحقیقات به‌ یاد ماندنی اتفاق افتاد: شکایتی از سوی یکی از مشتریان به شرکت رسید. او اظهار کرده بود که هنگام خرید یک بسته صابون متوجه شد که آن قوطی خالی است.

بلافاصله با تاکید و پیگیری‌های مدیریت ارشد کارخانه این مشکل بررسی و دستور صادر شد که خط بسته‌بندی اصلاح شود و قسمت فنی و مهندسی نیز تدابیر لازم را به‌منظور پیشگیری از تکرار چنین مسئله‌ای اتخاذ کند. مهندسان نیز دست به کار شده و راه‌ حل پیشنهادی خود را چنین ارائه دادند: پایش (مونیتورینگ) خط بسته‌بندی با اشعه ایکس. به‌زودی سیستم مذکور خریداری شده و با تلاش شبانه‌روزی گروه مهندسان، دستگاه تولید اشعه ایکس و مانیتورهایی با رزولیشن بالا نصب شده و خط مزبور تجهیز شد.

سپس 2 اپراتور نیز به‌ منظور کنترل دائمی پشت آن دستگاه‌ها به کار گماشته شدند تا از عبور احتمالی قوطی‌های خالی جلوگیری کنند. نکته جالب توجه در این بود که درست همزمان با این ماجرا، مشکلی مشابه نیز در یکی از کارگاه‌های کوچک تولیدی پیش آمده بود اما آنجا یک کارمند معمولی و غیرمتخصص آن را به شیوه‌ای بسیار ساده‌تر و کم‌خرج‌تر حل کرد: تعبیه یک دستگاه پنکه در مسیر خط بسته‌بندی تا باد قوطی خالی را از خط تولید دور کند!

انا للّه و انا الیه راجعون


گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود / گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود / گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود


درگذشت روح اله مسلمی چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست. این ماتم جانگداز را به خانواده محترم ایشان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات را از خداوند متعال طلب می ‌کنیم.

 از طرف خاندان زائری

شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (8)

فرستنده : حمید
1) یه بار با یه بنده خدایی دعوام شد در حد بزن بزن! بعد یهو دیدم وسط دعوا نشست شروع کرد به خندیدن. گفتم واسه چی می خندی؟ گفت چرا وقتی مشت می زنی مثل این فیلم هندیا صداشم درمیاری؟!

2) من هر وقت حوصله ام سر می ره یه اس ام اس به یه شماره اتفاقی می دم با این مضمون: جنازه رو قایم کردم، حالا چیکار کنم؟

3) هنوزم منتظرم یه روز یه خانوم و آقای پولداری بیان خونمون بعد مامانم بگه عزیزم ما تا حالا بهت دروغ گفته بودیم اینا پدر و مادر واقعی تو هستن!

4) قهرمان بچگیای ما بروسلی بود این شدیم جدیدیا با امثال جاستین بیبر به کجا می رسن؟

ادامه مطلب ...

paintball

فرستنده : سعیده