پرسش های چهار گزینه ای در مورد رانندگی خانم ها

فرستنده : سعیده

پرسش : اگر یک خانوم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بریده و نمی گیرد چکار می کند ؟
الف ) قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود
قاف ) سعی می کند یک ایستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد
ذال ) در همان حال با همسرش تماس می گیرد و از او کمک می خواهد
نون ) سفره ابوالفضل نذر می کند که زنده بماند


پرسش : هنگامی که یک خانم راهنمای سمت چپ خودرواش را می زند ، این به چه معناست ؟


ادامه مطلب ...

واکس 70 هزار تومانی!

فرستنده : محمد صادق

نقل قول : این دیالوگ هنگام سرو کوکو سبزی بیان شده است!
مرد: ( ناراحت و بسیار جدی) قرمه سبزی دیشبو کوکو کردی؟
زن :(بسیار متعجب ) واااااا ،یعنی چی مگه می شه ؟!
مرد: اینها این هم لوبیا قرمزاش x-(
زن: ( با پوزحندی خفن) عزیزمممم اونها گردو و زرشکن!

من: :| :O !???
کوکو :))
جراید :OOO
عموم مردم سر نماز جمعه :\
روایط عمومی شرکت واحد :* :-*

 

 

 

 یه روز رفتم شلوار بخرم فروشنده یه شلوار آورد خوب نبود.

ادامه مطلب ...

تابلو باشد که او هم دوست می دارد مرا

دست خالی آمدم با دست پر شاید روم
یا عذب مانم و یا دامادتان شاید شوم
من نمی‌دانم که باید از کجا آغاز کرد
حرف باید زد و یا باید نشست و ناز کرد
ریش و قیچی را به دست مادر و بابا سپرد
یا سخن گفت و تمام نکته‌ها را بر شمرد
من ولی حرف دلم را فاش می‌گویم !عیان!
چون که آرامش ندارد در دهان من زبان
از عذب بودن مدیدی هست حالم خوب نیست
البته بد نیست حال من ولی مطلوب نیست
من به دنبال پری یا سیندرلا نیستم
اهل این افسانه‌ها الحمدلله نیستم
من به دنبال شریک و یار و همدم آمدم
بنده سرما خورده‌ام دنبال شلغم آمدم
گر چه می‌گویند: «زیبایی نمی‌آرد عیار
ای برادر یا که خواهر سیرت زیبا بیار»
ما تعارف را کمی تا قسمتی کم می‌کنیم
روی زیبا را هم استقبال قطعا می‌کنیم
از لحاظ قامت و قد و خلاصه این جهات
هست وصف و بسط و توضیحات، شرح واضحات
آن‎چه را خوبان عالم از ظواهر داشتند
جمله گردد جمع در یک pack، شکیل و آکبند
اهل ایمان هم اگر باشد تشکر می‌کنیم
کم نمی‌آریم ما هم پس تظاهر می‌کنیم
هم حجابش خوب باشد هم نمازش رو به راه
هم نداند با کدامین گاف بنویسد گناه
گوشه‌گیر و اهل تنهایی نباشد خواهشن
اجتماعی باشد و خوش مشرب و اهل سخن
تلخ‌رویی و بداخلاقی و بغض و اخم و تخم
هم پریشان خاطری می‌آورد هم معده‌زخم
هی شکایت برنیارد از تمام اصل و فرع
دائما لبخند باشد بر لبش(در حد شرع)
چون که من بسیار او را دوست دارم از قضا
تابلو باشد که او هم دوست می‌دارد مرا
با تمام مشکلات زندگی آید کنار
کم توقع باشد و کم زرق و برق و سازگار
چشم و هم‌چشمی نباید او کند با دیگران
چون که می‌باشد بلاشک مرغ همسایه گران
دوستش گر رفت چین و هند ما هم می‌رویم
جمعه با هم گر خدا قسمت کند شاه عبدالعظیم
اهل آداب و هنردان و به شدت اهل ذوق
شعر من را هی بخواند غش کند از زور شوق
الغرض خوش صورت و خوش سیرت و کم اشتها
کم توقع، اهل لبخند و نجیب و باخدا
می‌کنم کوتاه صحبت را من از این ناحیه
باقی عرضم بماند بعد بحث مهریه

سعید طلایی

اوووپس!

فرستنده : همون قبلیه!

عکس العمل مردم بعد از تاخیر مترو:
ژاپن 10ثانیه تاخیر: شکایت از واحد حمل و نقل
رم 1 دقیقه تاخیر: مسئولین بی کفایت

اوکراین 3 دقیقه تاخیر: تعجب :o
ایران بعد 20 دقیقه: ایول یه قطار اومد ...

 

 

استاد میگه چرا سمت راست کلاس همیشه شلوغ تر از سمته چپه !؟
گفتیم چون وایرلس اینور بهتر آنتن میده!
.
.
بیچاره دچار یاس فلسفی شد

 

 

 

 

ادامه مطلب ...

آدامس شیک!

فرستنده : محمد صادق دیگه...


دیالوگی که امروز تو تاکسی شاهدش بودم (بین ۲ دختر) :

+
موبایلت داره زنگ میخوره گلم
-
اَه پیداش نمیکنم!!
+
نکنه خونه جا گذاشتیش؟!!


من رو به راننده :|
راننده رو به من :|
یارو پشت خط :|
موبایل :|



دختر عمه مو تو خیابون دیدم با دوست پسرش...
حول شد بهم گفت:
داداشمه... :)


 

مامان بابام دعواشون شده بود ۳ روز بود قهر بودن
بابام قبل از اینکه بیاد خونه زنگ زد بهم گفت بیا پارک سر خیابون کارت دارم!!!!

ادامه مطلب ...

زمین والیبال نشسته

فرستنده : محمد صادق


مردی در سالن بدن سازی از مربی خود می‌پرسد

با کدام دستگاه کار کنم؟

می‌خواهم آن دختر زیبا را تحت تاثیر قرار بدهم...


مربی گفت :

از دستگاه خودپرداز بیرون سالن استفاده کن !

 

 

 

- سوسیالیسم : دو گاو دارید. یکی را نگه می دارید. دیگری را به همسایه خود می دهید.

-
کمونیسم : دو گاو دارید. دولت هر دوی آن ها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند.

ادامه مطلب ...

فیروز

فرستنده : محمد صادق


بابام شام خورده بعد خیلی با غذا حال کرده به مامانم میگه دستت درد نکنه ایشالا عروسیت.....
:))))))))))))))

 

شلوار رنگی بپوشید ولی خداییش دیگه کفش زرد و شلوار قرمز و پیراهن سبز نپوشید
اسمارتیس که نیستید آخه :|

 

تابستان سال بعد در افغانستان...
دخترم داری میری مدرسه مواظب باش یه مشت کارگر ایرانی تو ساختمون روبرویه دارن کار می کنن..

 

ادامه مطلب ...

یه روز یه گلابیه از برجه میلاد میوفته

فرستنده : محمد صادق


بابام اومده زده پس فرقم میگه همه رفتن مدرسه تو چرا نمیری؟

گفتم بابا من ترم پیش فوق لیسانس گرفتما :|

یکم فکر کرد باز زد پس فرقم گفت پس چرا سر کار نمیری؟:O


گفتم پدر من نزن ،دنبال کارم؛گیر نمیاد!

باز زد پس سرم ؛دیگه اشک تو چشمام حلقه زد؛
میگه اگه رشته تحصیلیت خوب بود الان کار داشتی!:|

خواستم فقط بره دیگه نزنه گفتم بله باباجون حق با شماست!

باز زد پس فرقم گفت خودتو مسخره کن بعدم رفت.

من :|

خوب پدر من دلت تنگه زدنه چرا بهونه میاری؟بیا بزن زود برو دیگه



عزیز من,
برادر من،
داداش من،
بی ناموووووس،

ادامه مطلب ...