چگونه زن خود راروانی کنیم؟!! فقط آقایون بخونند

فرستنده : محمد صادق

 

1-       وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ...

2-       وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.

3-       از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.

4-       به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..

5-       وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.

6-       همیشه آب را با بطری سر بکشید.

7-       وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.

8-       وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..

9-       همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..

10-    خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..

11-    وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..

12-    او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا... صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست ..

13-    سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید..




 

جملاتی که در اتاق عمل به ما انرژی میدهند!!!

فرستنده : محمد صادق


- می دونستی این مریض خودشو یک میلیون دلار بیمه عمر کرده؟ الان زنش تلفن زد و گفت.
-
چی ؟ منظورت چیه که اینو واسه عمل نیاورده بودن؟!

- کاش عینکم رو توی خونه جا نذاشته بودم.
-
این مریض بیچاره اگه اشتباه نکنم زن و بچه داره! نه؟
-
پرستار! نگاه کن ببین این آقا برای اهدای عضو ثبت نام کرده بود یا نه؟
-
خدای من! منظورت چیه که ازش برای قبول مسئولیت مرگ امضا نگرفتین!
-
نگران نباشین ، فکر میکنم این تیغ به اندازه کافی تیز باشه!
-
چیه؟ چرا اینجوری نگاه میکنین؟! تاحالا ندیدین یه دانشجو اینجا جراحی کنه؟
-
الو! سلام عزیزم! چی؟ منظورت چیه که طلاق میخوای؟
-
من که نمیدونم این چه عضویه! ولی به هر حال زود بذارش وسط بسته یخ!
-
عجله کنین من نمیخوام این قسمت سریال رو از دست بدم.
-
پس بچه کو؟! مگه مریض رو برای سزارین نیاورده بودن؟! اینجا اتاق شماره چنده؟
-
هی پرستار! یه ست جراحی دیگه روی اون یکی میز بازکن. اون مریض هنوز داره تکون میخوره.

 

شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (8)

فرستنده : حمید
1) یه بار با یه بنده خدایی دعوام شد در حد بزن بزن! بعد یهو دیدم وسط دعوا نشست شروع کرد به خندیدن. گفتم واسه چی می خندی؟ گفت چرا وقتی مشت می زنی مثل این فیلم هندیا صداشم درمیاری؟!

2) من هر وقت حوصله ام سر می ره یه اس ام اس به یه شماره اتفاقی می دم با این مضمون: جنازه رو قایم کردم، حالا چیکار کنم؟

3) هنوزم منتظرم یه روز یه خانوم و آقای پولداری بیان خونمون بعد مامانم بگه عزیزم ما تا حالا بهت دروغ گفته بودیم اینا پدر و مادر واقعی تو هستن!

4) قهرمان بچگیای ما بروسلی بود این شدیم جدیدیا با امثال جاستین بیبر به کجا می رسن؟

ادامه مطلب ...

شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (7)

فرستنده : حمید


فقط اینجاست که هر کی می میره، فردا شبش کل فامیل خوابشو می بینن که تو یه باغ پر گل با یه لباس سفید بوده و گفته من جام خوبه

اصلا همون موقع که معلم اول ابتدایی مون اومد گفت: دستگاه فتوکپی خرابه برگه از دفترتون بکنید... باید حساب کار این سیستم آموزشی دستم می اومد.

 وقتی یه زن نظر شما رو می پرسه، در واقع نمی خواد نظرتون رو بدونه فقط می خواد نظر خودش رو با یه صدای مردونه هم بشنوه


ادامه مطلب ...

چای سبز

فرستنده : علیرضا


زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..
دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟

خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!‍‍‌!
خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!
دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !

شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (6)

فرستنده : حمید


1) در زندگی هر دختری یک سوال هست که تا آخر عمر او را همراهی می کند... «حالا چی بپوشم؟»

2) برادر زاده ام پنج سالشه، زنگ زده بهم می گه: عمو جون! گفتم جون عمو... گفت: کی میخوای بیای خونه ما؟ گفتم: همین روزا میام عزیزم. چطور...؟ گفت: اَه! گفتم: چیه عزیزم چرا ناراحتی؟! دوست نداری بیام؟! گفت: اگه اومدی یه قولی بهم میدی؟ گفتم: بگو عزیزم حتما! گفت: قولِ قول؟! گفتم: آره فدات بشم قول میدم. گفت: قول میدی اومدی خونه مون خرگوشی که تازه خریدم رو نخوری؟!

3) والا این روزا بپرسن ناهار چی خوردی جرات نداریم بگیم مرغ. یا میگن پولداره نقشه قتل می کشن یا میخوان مخ بزنن بریم خواستگاری!

4) تو مترو یارو دست کرده تو جیبم، دستشو گرفتم میگم راحتی داداش؟ میگه ااا جیبه تو بود؟ بابا بگو دیگه، یه ربه دارم میگردم، فکر کردم موبایلمو زدن، نزدیک بود داد و بیداد کنم یه بی گناه دستگیر شه!

ادامه مطلب ...

شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (5)

فرستنده : حمید

1) اوج تغییر در نسل امروز رو تازه سی، چهل سال دیگه میشه درک کرد؛ وقتی که یک مشت مادر بزرگ دماغ عملی میخوان از گذشته شون برای نوه هاشون قصه بگن.

2) آدما دو دسته اند:

اونایی که در جوابِ «پاشو بریم»

میگن کجا؟

و اونایی که میگن بریم.

3) استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم تروریست های القاعده برای عملیات انتحاری ندارن.


ادامه مطلب ...