ماه مبارک رمضان گرامی باد

بدین وسیله اعلام میدارم که ضمن تشکر از کسانی که از بنده در طول مدیریت وبلاگ حمایت نموده،
کسانی که حتی یکبار به این جا سر نزدند، کسانی که حتی بنده رو لایق انتقاداتشون ندونستن،
کسانی که ترسیدن عکس یا اسمی ازشون اینجا باشه، کسانی که وبلاگ رو بعد از علی تموم شده میدونستن و
کسانی که دوست داشتن وبلاگ زودتر تعطیل بشه، تا وقتی که کسی حضوری از من درخواست مدیریت نکنه
این وبلاگ بدون تغییر و مطلب جدید باقی خواهد ماند.
میتونید توی فییس بووک روزای خوب وبلاگ رو جستجو کنید.
باقی باشید
حمید

اشعار شاعرانه انتخاباتی

فرستنده : حسن


سعید سلیمان پور

 

نتیجه انتخابات  !

گفتم نشوم به ماهرویان نزدیک

رأیم زده شد چون که تو را دیدم نیک

نام تو درآمده ز صندوق دلم

ای منتخبِ مردمِ چشمم، تبریک!

 

صلاحیت عاشق!

غم عشق تو نه در حد صلاحیت ماست

شاد باد آنکه پی‌ رد صلاحیت ماست !

 

ادامه مطلب ...

سطر سطر آن پر از ظرفیت و تهدید و فرصت

شعری از اسماعیل امینی

انتخابات است جانم جان! مهم شد کار مردم / عکس کاندیدا چه خندان است بر دیوار مردم

آنکه بر دیدار مردم وقت چندین ماهه می‌داد/ این زمان بسیار مشتاق است بر دیدار مردم

بحث و نقد و گفت‌وگو و پرسش و پاسخ، چه جالب / بعد چندین سال حالا شد مهم افکار مردم

این مهم را یادتان باشد مهم است این مهم است / پای هر نطقی فقط جمعیت بسیار مردم

عاشق افسانه‌های من همه اصناف ملت / حامی برنامه‌های من همه اقشار مردم  ادامه مطلب ...

قفل وا شده اما نه با کلید

سروده ای از ناصر فیض که اکنون میتواند معنای دیگری پیدا کند!


وا می شود به عادت معمول با کلید

هر قفل و در، به دست شما هست تا کلید

 

درها بدون شک، همگی باز می شوند

در قفلشان فرو برود هر کجا، کلید

 

در را برای باز شدن آفریده اند

اما به شرط آن که بُوَد با شما کلید

 


ادامه مطلب ...

پس بگیر

یا که ناقص پس مده یا اینکه کامل پس بگیر

من دل آسان میدهم، باشد تو مشکل پس بگیر


بیش از این با موج از اعماق خود دورم مکن

این صدف را از کف شن های ساحل پس مگیر


ای خدایی که برایم نقشه دائم می کشی

برق جادو را از این چشم مقابل پس بگیر


من خوودم گفتم فلانی را برایم جور کن

پس گرفتم حرف خود را از ته دل، پس بگیر!


مهر او بر گرد من می پیچد و می پیچدم

مهر مارت را از این حوری شمایل پس بگیر


در مسیر خانه اش دیشب حریفان ریختند

نعش ما را لااقل از این اراذل پس بگیر

کاظم بهمنی

غزلخانه

دیگر قرار نیست کسی با خبر شود

فردا اگر بدون تو باید به سر شود

فرقی نمی کند شب من کی سحر شود


شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست

بگذار عمر بی تو سرا پا هدر شود


رنج فراق هست و امید وصال نیست

این «هست و نیست» کاش که زیر و زبر شود


رازی نهفته در پس حرفی نگفته است

مگذار درد دل کنم و دردسر شود


ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند

دیگر قرار نیست کسی با خبر شود...


موسیقی سکوت صدایی شنیدنیست

بگذار گفتگو به زبان هنر شود

فاضل نظری

غزلخانه

ایام فاطمیه بر همگان تسلیت باد

الا ای چاه یارم را گرفتند / گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند

میان کوچه ها با ضرب سیلی / همه دار و ندارم را گرفتند . . .